قالب وبلاگ
سایت تخصصی فیلمسازی
آموزش حرفه ای فیلم سازی, تصویر برداری, عکاسی  
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سایت تخصصی فیلم سازی و آدرس filmmaker.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





گنگستری ژانری از سینماست که در آن داستان‌های دهه‌های ۱۹۳۰ تا اوایل ۱۹۸۰ را به صورت جنایی و اکثرا هیجان آور و البته درام ساخته می‌شوند  ......

برای آشنای شما دوستان بااین ژانر فایل پاورپینتی را تهیه کردم که می توانید آن را از طریق لینک زیر دانلود کنید  امیدوارم برای شما مفید باشد

دانلود

[ دو شنبه 1 دی 1393برچسب:, ] [ 18:15 ] [ امید ]

شکلی افراطی از رئالیسم، که در آن هدف هنرمند بازسازی کاملا وفادارانه ظاهر دقیق موضوع و کنار

نهادن آرمان گرایی و هرگونه تفسیر تخیلی است. این اصطلاح به طور مثال برای واقعگرایانه ترین

سردیس های رومی به کار برده میشود. همچنین این اصطلاح برای آن شکل از سوررئالیسم اطلاق

می گردد که مدعی است توهمات را به صورتی دقیق و با تمامی جزییات بازسازی می کند.

وریسم برابر واژه ایتالیایی  verismo به معنای حقیقت، عنوان مکتبی در هنر و ادبیات ایتالیایی است این مکتب که در اواخر سده نوزدهم در جنوب ایتالیا پدید آمد آمیزه ای از دو مکتب واقع گرایی و طبیعت گرایی فرانسوی است. هدف های عمده وریسم، بازنمایی عینی زندگی به ویژه طبقات پایین اجتماع، توصیف صریح جزئیات و گفتگوهای واقع گرایانه و استفاده از زبانی منسجم، مستقیم، بی پیرایه و تزئین نشده است. در واقع وریسم می کوشد واقعیت را چنان که هست، ولو زشت و ناخوشایند و مستهجن با عینیت گرایی تصویر نماید. پایه گذار وریسم، داستان نویس برجسته ایتالیایی جووانی ورگا است. داستان کوتاه سیسیلی ندا (۱۸۷۴) که گرایش او را به نوعی واقع گرایی نشان می دهد مبنای مکتب وریسم قرار گرفت. او سپس مجموعه داستان های کوتاه زندگی در کشتزارها (۱۸۸۹) را با الهام از زندگی ساده ی روستاییان، کشتکاران و ماهیگیران سیسیلی نوشت. ورگا علاوه بر این رمان اوا (۱۸۷۳)، ببر شاهی (۱۸۷۳) و شاهکارش خانواده مالاوولیا (۱۸۸۱) را انتشار داد. که پایه های مکتب وریسم را تحکیم بخشیدند. این مکتب واکنشی در برابر ادبیات پر تکلف و تصنع ایتالیا بود که روح تحقیقات علمی را با ادبیات درآمیخت. از دیگر نویسندگان و مفسران مکتب وریسم، لوییجی کاپووانا است که این مکتب را «مطالعه ی واقعیت ها» نامیده است. او با مجموعه داستان های کوتاه بررسی های زنان (۱۸۷۷) و رمان مشهورش گیاچینتا (۱۸۷۹) وریسم را به اوج شکوفایی رسانید. از دیگر وریست های به نام، گراتسیا دلدا است که به پاس رمان هایش برنده ی جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۲۶ نیز شد

منبع : کتاب سبک ها و مکتب های هنری ترجمه فرهاد گشایش

[ پنج شنبه 15 آبان 1393برچسب:, ] [ 19:3 ] [ امید ]

مفهوم ژانر، برگرفته از کلمه‌ای فرانسوی به معنای «نوع»، «دسته» و مشتق از واژهٔ لاتین genus است. تا پیش از قرن بیستم نام‌های ژانری به عنوان رده‌هایی عام برای تنظیم و دسته‌بندی شمار زیادی از متون، کاربرد گسترده‌ای داشتند. به‌ویژه این مفهوم نقش مهمی در طبقه‌بندی و ارزش‌گذاری ادبیات ایفا کرده بود. در بررسی‌های ادبی، اصطلاح ژانر به اشکال مختلف به کار می‌رود تا به تمایزهای میان انواع متن اشاره کند: نوع نمایشی (حماسی/تغزلی/دراماتیک)، نوع رابطه با واقعیت (داستانی/غیرداستانی)، نوع پی رنگ (کمدی/ تراژدی)، ماهیت محتوا (رمان احساساتی/رمان تاریخی/رمان ماجرایی) و…


ادامه مطلب
[ جمعه 2 آبان 1393برچسب:, ] [ 18:25 ] [ امید ]

مفهوم سبک در هنر سینما

در هر فیلمی تکنیک‏ های ویژهء به کار رفته توسط فیلم‏ساز سیستم فرمال مخصوص به آن فیلم را به وجود می‏ آورد. یعنی هر فیلم‏سازی تکنیک‏ های خاص خود را درون یک‏ سیستم یا یک الگوی تصویری و صوتی اثرش به کار می‏گیرد و گسترش می‏دهد. استفاده هم‏ شکل، گسترش یافته و معنی‏ دار از امکانات تکنیکی معین را«سبک» می‏نامیم.

از آن‏جا که هر فیلم‏سازی برای بیان اندیشه یا موضوع اثر خود از تکنیک‏ های خاصی استفاده می‏ کند، نحوهء استفاده از این تکنیک‏ ها، «سیستم سبکی» او را به وجود می‏ آورد. بنابراین در یک فیلم، دو سیستم فعال و مؤثر بر یکدیگر وجود دارند:

1)سیستم فرمال: که عبارت است از انتخاب بستر یا زمینه برای بیان موضوع. مثلا در بستر یک داستان یا استفاده از یک فرم داستانی (Fiction) و یا غیرداستانی (non fiction) یا روایتی و غیرروایتی.

2)سیستم سبکی: که شامل سیستم‏ هایی هستند که فرم روایتی یا غیرروایتی را متجلی یا حمایت می‏ کنند و عبارتند از تکنیک‏ هایی چون: میزانسن و فیلم‏برداری (یعنی تکنیک‏ های‏ مربوط به بیان درون‏نما)، تدوین (یعنی تکنیکی که یک نما را به نمای دیگر متصل می‏کند) و رابطهء انواع صدا با تصاویر فیلم. بنابراین، سبک و فرم به عنوان دو سیستم در داخل کلیت فیلم‏ با هم کنش و واکنش متقابل دارند.

عوامل مؤثر بر سبک:

تاکنون فیلمی ساخته نشده که کلیهء امکانات تکنیکی مذکور را به‏طور یکی و در یک سطح از تأثیر،هم‏زمان به کار گرفته باشد.زیرا عواملی به شرح زیر بر سبک مؤثر می‏افتند که مانع از تحقق دقیق همهء این تکنیک‏ها می‏شوند.این عوامل عبارتند از:

الف - شرایط تاریخی: که دامنهء انتخاب فیلم‏ساز را محدود می‏ کند. این شرایط عمدتا عبارت‏ است از محدودیت‏ های تکنولوژیک در هر دوره، مثلا فقدان امولسیون‏های حساسیت بالا، فقر امکانات نورپردازی و نبود عدسی‏های فاصله کانونی کوتاه در دورهء صامت نمی‏ توانست زمینهء پیدایش وضوح عمیق یا وضوح تصویری بالا را برای تکنیک فیلم‏هایی چون «همشهری کین» (1941)، اثر اورسن ولز به وجود آورد و یا فقدان صدا در دورهء سینمای صامت نمی‏ توانست به‏ دکوپاژ و مونتاژ صحنه‏ های گفت‏ وگو به صورت «نماهای متقابل روی شانه» Shoulder) (over معنی دهد هم‏چنین است فقدان تکنولوژی و شیمی رنگ در عصر سینمای سیاه و سفید.

ب - محدودیت‏های بودجه: امکانات مالی در شرایط مشخص تولید یک فیلم، فیلم‏ساز را ناگزیر به استفاده از تکنیک‏ های سازگار با بودجه می‏کند.

ج - نگرش زیبایی‏شناسی یا هنری: که شامل جنبه‏ های‏ مرتبطی چون دیدگاه فلسفی و تمایلات ایدئولوژیک‏ فیلم‏ساز می‏ باشد. بنابراین در هر فیلمی، فیلم‏ساز محدود به‏ بکارگیری چند تکنیک ثابت به عنوان پایه و اساس اثر خود می‏شود.

پس سبک فیلم نتیجهء تجمع جبرهای تاریخی با انتخاب‏های هدف‏مندانه است. یعنی هر فیلم‏سازی در آفرینش سبک خود به انتخاب‏های معینی متکی است و در این انتخاب‏ها از یک سو جبر تاریخی آن دوره و از طرف‏ دیگر تمایل فیلم‏ساز نقش دارد.

عوامل مؤثر بر سبک را به دو گروه عوامل مربوط به‏ شرایط ذهنی و شرایط عینی هنرمند نیز می‏توان تقسیم کرد:

الف - شرایط عینی: همان شرایط تاریخی و شرایط اجتماعی زندگی هنرمند است. یعنی شرایط مادی و آن‏چه‏ که در محیط، دوره زندگی و دنیای پیرامون هنرمند موجود است. (شامل شرایط اقتصادی، سیاسی،جغرافیایی و تکنولوژیک عصر او).

ب - شرایط ذهنی: شامل دانش یا دانسته‏ های هنرمند و نیازها و آرمان‏های او، یا به‏ طور کلی آن‏ گروه از تجربه‏ های فردی و توانایی‏ هایی است که به شخص او مرتبط می‏شود.(شامل عواطف‏ و استعداد هنری و تجاربی که او در زندگی و عالم هنر طی سال‏ها کسب کرده است).


ادامه مطلب
[ سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:, ] [ 20:29 ] [ امید ]

در هنر،سبک به روشی گفته می‏شود که هنرمند برای بیان اندیشه یا موضوع‏ خود انتخاب می‏کند.پس سبک یعنی‏ شیوهء بیان یا بازنمایی یک موضوع و یا یک اندیشه در قالب اثر هنری.به‏ طور خلاصه، سبک همان چگونگی بیان در هنر است.
اما واژهء سبک اصلا عربی است و به‏ معنی گداختن و ذوب فلزاتی چون طلا و نقره و اسلوب قالب‏گیری فلز مذاب‏ است. در تاریخ ادبیات فارسی و نقد ادبی ایران، ایرانیان از دیرباز به مقولهء سبک توجه خاصی داشتند. اما واژهء سبک را به کار نمی‏برده‏ اند،بلکه به‏ جای آن از واژه‏ هایی چون طرز، طریقه، شیوه و سیاق استفاده می‏ کرده‏ اند.(کلمهء سبک برای نخستین بار در نقد ادبی در ایران در مقدمهء کتاب مجمع الفصحای‏ 2رضا قلی خان هدایت به کار رفته است).
در نقد هنری جدید سبک را شیوهء بیان شخصی هر هنرمند با توجه به ویژگی‏هایی که در بیان‏ او را متفاوت و متمایز از دیگر هنرمندان می‏کند، می‏دانند. به این معنی که سبک هر اثر یا هر هنرمند در سنجش و مقایسه با اثر دیگر هنرمندان مشخص می‏شود. پس در نقد هنری امروزی، سبک یعنی انحراف از نرم (Norm) یا هنجار بیانی دیگران. براساس این دیدگاه، هیچ اثر هنری، چه نوشته و چه فیلم، چه نقاشی و چه شعر بدون سبک نیست.
در بررسی ویژگی‏های سبک هر فیلم‏ساز، به خصوصیات بیانی او در استفاده از عناصری‏ چون نورپردازی، تدوین، صدا، میزانسن، شیوهء روایت و نظایر آن توجه می‏شود. به همین ترتیب‏ در تجزیه و تحلیل ویژگی‏های سبکی یک نویسنده و یا یک شاعر، عناصری چون واژگان، ساختار و تنوع جملات، شیوهء ارتباط مطالب و ترتیب و تنظیم فکر هم‏چنین آرایش‏های‏ کلامی او توجه می‏شود.
در حقیقت فرض بر این است که همهء این عناصر در اثر یک فیلم‏ساز و یا یک نویسنده، خاص‏ خود اوست.
از لحاظ تاریخی، مقولهء سبک و بحث در سبک‏شناسی هنری را یونانیان از فن خطابه و هنر شاعری در دورهء باستان آغاز کرده‏ اند.
براساس نظریهء افلاطون، سبک کیفیتی‏ است که در برخی از آثار وجود دارد و در برخی دیگر موجود نیست.به عقیدهء افلاطون سبک به معنی هماهنگی کامل بین‏ هدف و وسایل بیان اندیشه و الفاظی است که‏ گوینده برای بازگو کردن مقصود خود به‏ کار می‏برد.یعنی منطبق بودن زبان گوینده یا نویسنده با آن‏چه که قصد گفتن آن را دارد.از نظر افلاطون هنرمندی صاحب سبک است‏ که بتواند برای بیان اندیشهء خود تصاویر، واژه‏ ها و صداهای مناسب را بیابد.پس هر نوشته و یا هر فیلمی که توانسته باشد شکل‏ مناسب بیان خود را بیابد دارای سبک است.
اما براساس نظریهء ارسطو، سبک آن‏ جوهری نیست که در یک اثر هنری وجود دارد یا ندارد بلکه محصولی است از عوامل متعددی که در یک اثر هنری جمع‏ می‏شود و آن را از سایر آثار متمایز می‏کند. بنابراین از نظر ارسطو به تعداد آثارهنری می‏تواند سبک وجود داشته باشد و سبک هر هنرمند یا هر نویسنده‏ای به همان اندازه‏ خاص خود اوست که مثلا ویژگی‏های جسمانی او مثل ترکیب صورت، رنگ پوست، طرز راه‏ رفتن، خندیدن و سخن گفتن. پس همان‏طور که هیچ شخصیتی دقیقا شبیه شخصیت دیگر نیست، هیچ سبکی هم عینا شبیه سبک دیگر نخواهد بود و این نکته حتی در مورد شاعران، نقاشان و فیلم‏سازانی که به گروه سبکی(مکتب) خاصی تعلق دارند نیز صادق است، با این‏ تفاوت که یافتن موارد عدم شباهت بین آثاری که در یک گروه سبکی قرار می‏گیرند به دقت‏ بیشتری نیاز دارد.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:, ] [ 20:26 ] [ امید ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 216
بازدید کل : 203962
تعداد مطالب : 85
تعداد نظرات : 40
تعداد آنلاین : 1

فال حافظ

  • دانلود فیلم
  • دانلود نرم افزار
  • قالب وبلاگ